کله قند ماکله قند ما، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 29 روز سن داره
زندگی مامان و بابازندگی مامان و بابا، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 10 روز سن داره

کودک خلاق فردا...........

30 هفته و 0 روزگي آيلين خانوم

5شنبه 14 دي ماه91 دختر خاالت بدنيا اومد عزيز دلم و اين باعث شد من بيشتر از پيش تو اومدن تو دست به دعا بشم.خسته شدم مادر پس كي مياي تو بغلم.وقتي باران رو بغل مي كرد و آروم مي خوابيد آرزو مي كردم تو توي بغلم بودي و مي خوابوندمت.عزيز دلم امروز رسما 30 هفتگيت تموم مي شه و از فردا مي ري تو 31 هفتگي.قربون وول خوردنت
5 تير 1392

عكس آيلين خانوم در فروشگاه سيمبا

عكس آيلين خانوم تو فروشگاه سيمبا.ماماني داشت براش لباس انتخاب مي كرد كه بابايي گفت پس چشماي دخملم كوووووووووو.شبيه پسر خاله  شده بودي قشنگم.اون روز 24 فروردين بود و شما هم دقيقا 24 روزت بود. ...
4 تير 1392

4تير 92

دختر قشنگم امروز 4 تيرماهه.ماماني سركار هستم و شما پيش مادر جون.بدجوري دلم هواتو كرده.قربونت برم من.كلي خاطرات از اول اسفند باهات دارم ولي چون نت نداشتم نمي تونستم برات تو وبت ثبت كنم.14 اسفند از بالكن آب اومد تو خونه .ماماني تنها بودم.البته تنهاي تنها كه نه.شما تو دلم بودي.بابابزرگت اومد كمكم.بعدش فهميديم همسايه طبقه هفتم ما چون داشتن كابينت مي زدن ظرفاشو تو بالكن مي شسته و يه صافي نذاشته رو مجراي آب بالكن.واسه همين اتاق خواب تا قرنيز پاي ديوار زير آب بود.من تو راهرو ديدم كه آب داره مياد سمتم.هول كردم.ولي خداروشكر بابايي و بابابزرگ به دادم رسيدن.3-4 روز بعد هم همين طور شد.از دفتر دريا پيشگان اومدن واسه تعمير .تو اون ساختمون جز خونه ما خونه ...
4 تير 1392

عكس هاي آيلين خانوم.از دو ماهگي تا الان

اينو با روسري مامانم گرفتم.لپامو ببين   اينجا بابام داشت باهام بازي مي كرد.مي خواست منو بندازه بالا ولي مي ترسيد كه چيزيم بشه. اينجا هم داشتم بي بي انيشتين نگاه مي كردم. ببين چه مظلوم به تلويزيون نگاه مي كنم.من دخمل خوبي ام.اينو مامانم مي گه اينم عكس بعد حموممه .داشتم شيطوني مي كردم ...
4 تير 1392

عكس هاي آيلين خانوم

اين عكس بعد از حمومته گلم.تا دوربين ميارم سريع بهش زوم مي كني فدات شم. اينجا دختر قشنگم داشت به عكس ماماني كه رو ديوار بود نگاه مي كرد و مي خنديد.قربونت برم كه مامان شناسم شدي برام. اينجا 5 كيلومتري شيرازه.منم آيلينم.آي لاويو PMC.هههههههههه اين عكس مربوط به قلات شيرازه.اون روز هوا خنك بود و جام تو بغل ماماني راحت .واسه همينه كه خوابم برده بود. اين عكسم بازم تو قلات شيراز ازم گرفتن.بهم مي گفتن جوجو پنبه اي اين عكس رو ماماني تو راه  سروستان ازم گرفت.شب بود.خيلي تاريك بود.خيلي ترسيدم ماماني اين كيه پيش من؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ من مي ترسم اينم عكس مامان و بابامه تو شيراز. اينجا هم سپيدانه.ما اومديم...
1 تير 1392

عكس هاي آيلين خانوم

اين عكس دختر گلمه تو شيراز اينم جوجه پنبه اي ماماني.با عروسك هيچ فرقي نمي كنه. اينجا هم برق رفته بود يه شمع روشن كرديم جوجو نترسه .خانوم خانوما مي خنديد به شمع.قربونش برم اينم يه عكس انتخاباتي ...
1 تير 1392